ادبیات یا سینما – تاثیر ادبیات بر روی سینما

ادبیات و سینما

چرا ادبیات؟ چرا داستان؟

“زندگی واقعی که سرانجام در روشنایی نمایان می شود ، و تنها زندگیمان که به تمامی زیسته می شود، ادبیات است.”
《مارسل پروست》

ادبیات بخصوص از نوع داستانیش ، نقطه نجات و رهایی کامل انسان از شر ملالت ها ، روزمرگینگیی ها و سختی های زندگی می باشد. دنیای رویا گونه و خیالی داخل داستان ،زیباتر،گونه گون تر و جامع تر از آن زندگی می باشد که هر یک از ما در بیداری هایمان می گذرانیم. زندگی در پرتو ادبیات ، بهتر شناخته و بهتر زیسته می شود.

داستان، رهاسازی و بازسازی تخیل است تخیل دیداری و تخیل شنیداری و رشد آن. در واقع داستان، هم محصولِ تخیل است و هم محرکِ آن…ادبیات، عصیانگر است و هستی را به چالش می خواند. و واقعیت را نیز…داستان،در فاصله گرفتن و گسست از جهان حرکت می کند‌.و در جهان خیال سکنی و ماوا می گزیند.اما از این دنیای خیالین راه بازگشت به واقعیت و جهان واقعی را به مخاطب می گشاید.

ساخت تیزر تبلیغاتی

نویسنده با موهبت ویژه خود، رویاهایش را در قالب واقعیت تازه ای می ریزد. و آن را جانشین دنیای واقع می کند. جامعه بدون ادبیات، به گوشه کنار زندگی خصوصی و اجتماعی رانده شده، به کیشی انزواطلب بدل می شود. جامعه یِ بدون ادبیات محکوم به عقب ماندگی ست و فاقدِ روح ملی-چرا که تخیل ملی ندارد.

ادبیات، بهترین سند برای بازشناسی روحِ هر ملتی ست. ادبیات کارگاهِ روح است و مطالعه یِ ادبیات، تماشایِ انسان..از آغاز تا کنون فصلِ مشترکِ تجربیات غنی آدمی بوده و خواهد بود .ما در مقام خوانندگانِ داستایفسکی، بالزاک، چخوف، کافکا، دیکنز و.. یکدیگر را در پهنه گسترده مکان و زمان درک می کنیم و خود را اعضای یک پیکر می یابیم.

سینما بهتر است یا ادبیات؟ | بین ادبیات و سینما کدام بهتر است | قصه گویی ادبیات یا سینما

تاثیر ادبیات در سینما

برای دفاع و ایمن داشتن انسان از جهل، خرافات، نژادپرستی، تفرقه ها و…هیچ چیز از این حقیقت که در آثار ادبی بزرگ آشکار می شود، موثرتر و دیرپاتر نیست. هیچ چیز بهتر از ادبیات به ما نمی آموزد که تفاوتهای قومی و فرهنگی را نشانه غنای میراثِ آدمی بشماریم و تمایزها را که تجلی قدرت آفرینش چندوجهی انسان است، پاس بداریم.

ادبیات از اساسی ترین و ضروری ترین فعالیت های ذهن است و روح. کنشِ خیالین بی بدیلی برای شکل گیری جامعه ای پیشرو. جامعه ای متشکل از انسانهای آزاد و آزادی طلب و عدالت خواه..ادبیات تعلیم نمی دهد، نشان می دهد و آشکار می کند. آگاهی مان را در برابر کژی ها و کاستی ها گسترده می سازد ، دیدن یادمان می دهد و حس های انسانی مان را تیز می کند. علتِ وجودی ادبیات،غنا بخشیدن به کل زندگی آدمی است.

ادبیات به یمن کنش خواندن است که تجربه ای مشترک را شکل می دهد. تجربه ای لذت بخش و انسانی که در عین حال غیرمستقیم به ما می آموزد که چیستیم و چگونه ایم: با وحدت انسانی مان، با نقص ها، ضعف ها و قدرتهای انسانی مان؛ در تصویر اجتماعی مان ، در خلوت مان ‌و وجدان مان ؛ تنها پدیده ای که ما را به شناخت کلی -و حتی جزیی- انسانی مان رهنمون می سازد، در ادبیات نهفته است. این نگرش وحدت آفرین و این نگاه و کلام کلیت بخش، نه در فلسفه یافت می شود نه در تاریخ و نه…

مقاله درباره سینما و ادبیات | تاثیر ادبیات بر سینما | شناخت سینمای ادبی | ادبیات سینمایی

هنر سینما و تصویر گرایی

زبانِ ادبیات، به خصوص رمان باید فرو رفتن در اعماق باشد‌. اعماق وجودی انسان و اعماق شی ء و محیط در ارتباط با انسان..نویسنده، ادبیات را غایت می داند و چرایی جهان را در چگونگی نوشتن مستحیل می کند. حال سینما این هنر هفتم از ادبیات بهره می گیرد. انسان نخستین، فارغ از ادبیات و زبان ، برای انتقال تجربه های تازه خود به دیگر غار نشینان سنگ یا استخوان تیزی بر می دارد و بر تن آرزوی کاش بودی و می دیدی به شکل ابتدایی جامه ی تصویر می پوشاند.

تصاویر انسان غار نشین و اهل عتیق در آغاز که مخاطبان محدودی را در نظر دارد کار تصویرگری خام و الکن است و با مرور زمان و با گسترش هر چه بیشتر مخاطبان به نوعی قوام و پختگی جسمی می رسد. این کار فی النفسه با حرکت، که چشمگیر ترین پدیده هستی است در تضاد و ناسازگاری است. جوهر حرکت که به وجود آورنده پدیده هایی چون تفاوت و تشابه است، موثر ترین موضوع برای جلب و جذب کانون توجه فیزیکی بشر، یعنی چشمان او به شمار می رود.

خواندن یا دیدن مساله این است؟!

آنچه حرکتی ندارد حامل تفاوت و تشابه تازه نیست و آنچه دستخوش دگرگونی نشود به مرور زمان جاذبه بصری اش رو به کاهش می رود، تا جایی که در نهایت اصلا به چشم نمی آید؛با آنکه وجود فیزیکی دارد حتی توسط چشم بشر که وظیفه اصلی اش دیدن است نادیده گرفته شده و مورد نوعی تغافل قرار می گیرد.

زندگی روزمره ما سرشار از مصداق های متنوع برای مفهوم تغافل بصری است. در دل شب و یا هنگام نوشتن یا مطالعه گاه پیش می آید که مدت زیادی به دنبال قلم قرمزی می گردیم که بی حرکت در کنار کتاب ها یا یادداشت ها بر روی میز در عین نمایان بودن، مخفی شده است، اما در همان حال حرکت سوسکی بر روی دیواری که نه در رو به روی چشم بلکه در زاویه جنبی آن واقع است به سرعت توجه ما را برای دیدن جلب می کند.

تجربه های تازه با ثبت شدن به صورت تصویر یا کلمه، عامل اصلی به چشم آمدن خود، یعنی حرکت را از دست می دهد و با از دست رفتن حرکت قدرت جادویی تجربه دوربین که چشم و بیننده را به یکباره مسخر خود می کند از دست می رود.

سینما یا ادبیات

شاید رمز غلبه نهایی سینما بر ادبیات، نقاشی و عکاسی در همین نکته یعنی برخورداری از عامل حرکت وبه عبارت فنی تر توهم حرکت نهفته باشد. سینما حرکت را نمایان می کند و لحظه لحظه ی آن را به رخ می کشد و ادبیات در روایی ترین شکل آن یعنی داستان و رمان می کوشد تا حرکت را بازگو کند.

بین نشان دادن در سینما و بازگو کردن همان چیزی قرار دارد که در نهایت به برتری سینما در جلب و جذب چشم ها منجر می شود. به تعبیری دیگر می توان گفت سینما و حرکت بر پرده مطلوب ترین وسیله در دست انسانی است که که شوق بازگویی ونمایش در سرشت او تعبیه شده است. علی القاعده آنچه حرکت دارد بهتر در حافظه نقش می پذیرد.

سینما یا ادبیات - تاثیر ادبیات بر روی سینما

موضوعاتی که سرشت آن ها عاری از حرکت باشد به شدت در مقابل فیلم شدن مقاومت می کنند و از آنجا که حادثه و درگیری حرکت زا است و همچنین حادثه زیربنای طرح و پیرنگ داستان و روایت است، فیلمنامه نویسان مجرب در قدم اول برای انتخاب متن ادبی به سمت ادبیات روایی می رود.

گروهی که تنها رابطه سینما را با ادبیات در دیالوگ می دانند سخت در اشتباه اند و از این نکته غافل که سینما جوهره خود یعنی نمایان گری و حرکت را در اغلب موارد از خود ادبیات اخذ کرده است. علت این امر شاید کمبود عامل حرکت به ویژه در بخش گره گشایی حکایت باشد .به عبارت واضح تر وقتی در پایان بندی قصه حرکت جای خود را به کلام می دهد به شدت از شایستگی قصه برای به تصویر در آمدن یا فیلمنامه شدن آن کاسته می شود.

استودیو فیلمسازی کاتشو 


امیدواریم این مطلب براتون مفید واقع شده باشه
حتما در قسمت دیدگاه ، نظرات خودتون رو برای ما و مخاطبای ما کامنت کنید 

همچنین می تونید این مطلب رو از طریق سرویس های اشتراک زیر برای دوستان خود ارسال کنید

5/5 - (2 امتیاز)

1 نظرات شما

  • با سلام برای بنده به شخصه ادبیات بسیار جذابتر از سینماست چون با خواندن مثلا یک رمان بدون دیدن چیزی میتوان ان را تصور کرد و با قوه ی تخیل دید و این برای من زیباتر از دیدن واقعی یک داستان است با تشکر از شما بابت مقاله ی مفید تاثیر ادبیات روی سینما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *