نقد و تحلیل فیلم سفر به ایتالیا Journey to Italy روبرتو روسلینی

نقد و تحلیل فیلم سفر به ایتالیا Journey to Italy روبرتو روسلینی

مواردی که در فیلم سفر به ایتالیا مورد بررسی قرار می دهیم :

  • ‏روبرتو روسلینی و سینمای کلاسیک فرانسه
  • داستان خطی فیلم سفر به ایتالیا
  • تئوری سینما و بررسی میزانسن ها
  • واکاوی و تحلیل لایه های فیلم
  • پایان بندی و حرف روسلینی در فیلم
  • مشاهده تریلر فیلم Journey to Italy 1954 (در انتهای مقاله)

ساخت تیزر تبلیغاتی


تحلیل و نقد فیلم Journey to Italy 

روسلینی در سفر به ایتالیا

فیلم «سفر به ایتالیا» ساخته ی «روبرتو روسلینی» یک اثر سینما فهم و مسئله دار است که در متن روایت خود دغدغه ی زیست شده ای را هنرمندانه به تصویر می کشد. روسلینی، پس از سینمای نئورئالیسمی که خود در سینمای ایتالیا بنا کرد، دست به یک تجربه ی نو در معناگرایی و ماهیت روابط انسانی و جایگاه آن در جامعه زد که البته در این مورد هم به خوبی فراورده ی درست با حفظ جلوه های رئالیستی مورد علاقه خود ارائه داد. «سفر به ایتالیا»، اثر برجسته ی «روسلینی» است که ژان لوک گدار و فرانسوا تروفو رگه های موج نوی فرانسه را در این فیلم ابژه می کردند.

امری که چندان غیر معقول و یا بعید به نظر نمیرسد چرا که در حقیقت «سفر به ایتالیا»، نخستین قدم جدی و محکم «روسلینی» در مسیر حرکت به سمت چارچوب مدرن است؛ او شاید از منظر تکنیکال و مولفه های فرمال، وامدار مولفه ها و چارچوب کلاسیک باشد اما همواره در آن سال ها در بخش پیرنگ و فیلمنامه چارچوب مدرن را پی ریزی میکند.

موضوع و داستان فیلم سفر به ایتالیا Journey to Italy

فیلم درباره ی یک زن و شوهر با بازی «اینگرید برگمن» و «جرج سندرز» است که برای فروش املاک مجبور به سفر به ایتالیا شده اند و در این بین مسائلی چون: بیگانگی، عشق به انحطاط کشیده شده، تقابل انسان مدرن با محیط ساده انگارانه و البته نحوه ی مواجهه ی او با جایگاه احساسات در زندگی زناشویی است.

« سفر به ایتالیا » نیز به نوعی از موقعیت های مکانی می آید و مختصات زمانی را نسبت به شرایط زناشویی و اخلاقی بررسی و واکاوی می کند؛ به گونه ای که هر چه ورق های فیلمنامه جلوتر میرود، به صورت پله پله در زمینه ی روانشناسی عمیق تر می شود.

همانگونه که اشاره کردیم، در فیلم «روسلینی»، مکانیسمی پله پله ای وجود دارد که مخاطب را به آرامی و مرحله به مرحله تا معراج شناخت شخصیت ها در لحظات آغازین پیش میبرد؛ این مراحل در اصل حاصل گذر دقایقی هستند که با پرسوناژ پروری پینگ پونگی فیلمساز ا شغال شده اند.

فیلم سفر به ایتالیا و سفر به اعماق یک رابطه

یک زن و یک مرد، دو عنصر اساسی اثر را شکل میدهند؛ از همینجا عنصر تضاد در فرم اثر شکل گرفته و رفته رفته فرمالیزه میشود. دو جنس مخالف با اخلاقیات مخالف یکدیگر، با اندیشه های متفاوت و با عواطف و نیازهای متفاوت اینجا در برابر مخاطب قرار میگیرند و یک درام شاخص را با این نوع از شخصیت پردازی پی ریزی می کنند.

زن در یک طرف میز پینگ پونگ به مرد یک توپ شلیک می کند و مرد نیز در آن سوی میز به توپ فیدبک میدهد. اینگونه است که فیلمساز در ابتدا با وراجی مخاطب را به پوسته ی بیرونی روابط و هویت شخصیت ها سوق می دهد.

به این شکل لحظات را پیش می برد تا زمانی که حرف از ناپل به میان بیاید و این زن و مرد احساسات و عقایدشان را به صورت کلامی در محیط رخنه می دهند. عنصر فرمالیستی دیگری را در اثر مشاهده میکنیم به نام «وحدت» که امضا و کلیدیترین ویژگی فرمال آثار کلاسیک است؛ کارکرد وحدت در اینجا به شکلی نمایان می شود که روح شخصیت ها با مکان ناپل پیوند میخورد و علاوه بر عناصر عینی و ابژکتیو، عناصر سوبژکتیو و ذهنی هم در برابر دیده مخاطب به میان میآیند.

یادداشتی بر فیلم کلاسیک Journey to Italy سفر به ایتالیا

بررسی فیلم سفر به ایتالیا – تئوری سینما کلاسیک

حال بماند که میزانسن چقدر در ایجاد این موقعیت پرتنش کارآمد است؛ به عنوان مثال اینسرت های متعددی روی گله ی گوسفندان داریم، گویی فیلمساز با استفاده از عناصر بیرونی، آشفتگی جهان ذهنی دو کاراکتر را به محیط تعمیم داده و همچنین حس عجیبی را که از ترک جهان سطح بالای خودشان و ورود به ناپل کثیف و جنگ زده دارند، برای مخاطب علنی تر میکند.

از طرفی نیز دائماً در اواسط دیالوگ برقرار کردن این زوج، نمای پی او وی (نقطه نظر،) دیده را روی تابلوی ناپل قرار می دهد، گویی که در این لحظه دل مشغولی هردو کاراکتر این است که فقط به آنجا برسند.

این مسئله سردی شدیدی از درون شخصیتها نسبت به محیط گسیل میکند و در کنارش نیز نماهایی واید از درون ماشین داریم که به سبب جایگیری و نوع نورپردازی درون ماشین، دوری خاصی بین این زوج به وجود آورده است. روسلینی سردی درون رابطه و شخصیتهای این زوج بورژوا را با استدلالی تصویری و صد البته تکنیکی به عینیت میرساند.

پس میتوان گفت فیلم تا به اینجا نمونه ای کامل و بی نقص از وحدت در فرم ارائه می دهد؛ مکان نیز از صرف ابعاد مکانی خارج و به مولفه ای جاندار بدل میشود به طوریکه کاراکترها، پرسوناژها و موقعیتها در آن استحاله شده و در پرتوی میزانسن، یک وحدت عظیم سینمایی را شکل میدهند؛ مولفه هایی که به دور از هم ، هیچ گونه روح و وجودیتی نخواهند داشت.

نقد و بررسی فیلم سفر به ایتالیا

در واقع از همان نخست، در هنگام ورود دو شخصیت داستان ما به محیط ایتالیایی فارغ از تجملات اروپایی، تقابل حسی با محیط شکل گرفته و این بیگانگی به خوبی در اکت برگمن و سندرز درون فضای خفه و حصار کشیده شده ی اتومبیل و لباس خزدار تجملاتی برگمن و در ادامه نماهای تراولینگ از فضای روستایی و گاو ها _که به شکل سوبژکتیو_ از نقطه نظر برگمن که به دیده ی تحقیر و انزجار به محیط می نگرد به عینیت می رسد.

جدا از یک پی ریزی نسبی در نحوه مواجهه با این سبک زندگی و البته دیتایی که نسبت به پیشینه ی کلی آن ها از این حیث دریافت می کنیم ما به نوعی نسبت به این شمایل از ایتالیای پسا جنگ نوعی هویت زیستی دریافت می کنیم که روح زنده ی لوکیشن را به ما گوشزد می کند تا با این هویت دهی به تقابلی که به یک همزیستی منجر می شود منطق ببخشد.این موضوع در ادامه ی روایت، با صدای آواز ایتالیایی که دائما به گوش می رسد و یا جایگاه دوربین در گردش و بازدید از اماکن دیدنی و موزه قوت می گیرد.

در ادامه می بینیم که این تقابل به شکل مثلثی در رابطه ی زناشویی برگمن و سندرز رخنه میکند و این تقابل در رابطه به نوعی به نسبت جایگاه تعریف شده از زیست قبلی شخصیت ها به یک مسئله بدل می شود که مسئله کلی خود فیلم می شود. هرچه که به تصویر کشیده میشود، دارای کارکردی در اثر است؛ عواطف انسانی همچون حسادت، مسائلی همچون مرگ و شخصیتهایی گذرا، به زیبایی در بستر فیلم قرار گرفته و فیلمساز به درستی از آنها برای رسیدن به آنچه که میخواهد استفاده میکند.

بهترین فیلم های کلاسیک ایتالیایی | بهترین آثار و فیلم های روبرتو روسلینی | سینمای کلاسیک ایتالیا

واکاوی فیلم سفر به ایتالیا

در ادامه، راه برگمن و سندرز از هم جدا شده و دو شخصیت ما برای پیدا کردن نحوه ی درست بیان عاشقی و کلا تأمل بیشتر در رابطه زناشویی خود، رهسپار مسیر های جداگانه می شوند که مجددا آن ها را با راس سوم مثلث (محیط) مرتبط می کند. به بیانی آن ها با قرارگیری در زیست شادمان روستایی و ساده انگارانه مردم و با وفق پیدا کردن بیشتر با این فضا و موقعیت های گوناگون، حصاری که در رابطه ی خود به واسطه ی زیست مدرن و پر مشغله خود پیدا کرده اند می شکنند.

دیتای کلی در این ارتباط حسی که بین برگمن و سندرز برقرار است از ابتدا وجود دارد و این تلاش برای برانگیخته کردن حسادت طرف مقابل و یا لجبازی در بروز دادن احساس واقعی، علارغم ایجاد فاصله، با حفظ جایگاه دوربین عشق را نمایان می کند.

مثلا در سکانسی که برگمن و سندرز در محفلی پشت میز نشسته اند و دوربین حس حسادت برگمن نسبت به سندرز که با یکی از بانوان جمع احساس صمیمیت می کند را ابژه می کند و دوربین تماما همراه کننده ی برگمن است؛ در ادامه دقیقا شرایط معکوس حسادت را زمانی که برگمن در میان مردان دیگر قهقهه می زند در نگاه سندرز درمیابیم ولی چیزی که جالب توجه است این است که دوربین نسبت به هر کدام از این وقایع موضع درستی به خود گرفته و نگاه زنانه و مردانه را نسبت به مسئله ی حسادت تفکیک میکند.

بررسی کنش میان دو کاراکتر اصلی در فیلم سفر به ایتالیا

به طوری که برگمن سندرز را در شرایطی می بیند که یک تماس نزدیک فیس تو فیس با زن دیگر داشته و این اشتراک گذاشتن محبت با آن زن، حسادت او را برانگیخته می کند؛ در حالی که نحوه نگرش سندرز به گونه ایست که برگمن را در یک جایگاه آسیب پذیر که تمام اطراف او را مردهای مسن و پیر که می توانند احساس ناامنی ایجاد کنند به حسادت بدل میکند و در تمام طول مدت که دوربین بین برگمن و سندرز در رفت آمد است جایگاه خود را به نسبت شخصیت حفظ می کند.

در ادامه و زمانی که برگمن با اتومبیل خود در شهر گشت زنی میکند نگاه منعطف تری را نسبت به زندگی زناشویی ساده ی ایتالیایی از سوی او دریافت میکنیم. دوربین با نمای در حال حرکت و باز هم از نقطه نظر برگمن ابتدا عشاق را در حال معاشقه نظاره کرده و سپس با زنان باردار و حامل کالسکه بچه دنبال می کند و این دنبال کردن با لبخند و خوشنودی برگمن همراه است. گویی که ثمره ی این ازدواج و زندگی سنتی را، راه نجاتی برای زناشویی خود قلمداد می کند.

سندرز اما گویا برای تلافی ارادت ویژه ی همسرش به یکی از دوستان سابق خود که دستی در شاعری دارد، کاملا انتقام جویانه  حبت را در جای دگر جست و جو کرده و علارغم آگاهی که نسبت به حس درونی خود نسبت به همسرش، به نوعی خود را برای رسیدن به حس مشترک با زنان دیگر توجیه می کند اما در این مسئله شکست می خورد.

Ingrid Bergman اینگرید برگمن در فیلم سفر به ایتالیا Journey to Italy

تحلیل فیلم سفر به ایتالیا روسلینی و مسیر داستان آن

در «سفر به ایتالیا»، ویژگی تردیدها و تزلزل های فکری و زناشویی دو کاراکتر به نسبت فرم روایتگر روسلینی از طریق «حس زدایی» حس ایجاد میکند؛ بدین وسیله او کاراکتر را از دریچه توصیف، تبیین کرده و به شکلی میان مخاطب و درام فاصله گذاری میکند.

گویی فیلم در پی این است بیش از آن که مخاطب را وقف احساس کند، او را به پای پنجره تفکر بنشاند و از او بخواهد که از جهت متفکرانه ای به موضوع بنگرد؛ آن هم در حالی که مخاطب بیرون از قصه قرار دارد، چرا که واقعگرایی آثار نئورئالیستی جلوی آن سدی ایجاد میکند که نه به عنوان یک مخاطب، بلکه به عنوان یک ناظر در پرتوی سردی بی حد و مرز روابط، با تفکر در باب قاب ها به کاوش بپردازد.

فیلم مسیر داستانش را با ایتالیا، جذابیت ها و افسانه های آن تلفیق میکند و مکان همانند یک شخصیت با کاراکترهای فیلم به پرداخت میرسد. میزانسن و روایت اثر، مخاطب را در جایگاه ناظر قرار میدهند و از ابتدا وی را همراه شخصیت ها نمیکنند؛ یعنی مخاطب تا زمان ورود این زوج سرد به عمارت، هیچ سنخیتی با دو شخصیت اصلی نخواهد داشت و خود فیلمساز هم همچنان نه در مرتبه میزانسن و نه در منظر قصه گویی نخواسته است که مخاطب در جلد کاراکترها قرار بگیرد، بلکه فیلمساز قصد دارد که مخاطب با تفکر سردی رابطه دو شخصیت بورژوازا را حس کند.

اما از جایی که این زوج سرد نسبت به هم حسادت میکنند، ما کم کم از منظر عقلانی و در سکانسهای منزوی بودن دو کارکتر، تعقیب گر کاراکترها هستیم؛ و در جایی از اثر که جنس این شخصیت های سرد بورژواز همچون مردم سطح پایین ناپل و دیگر مردم عادی، انسانی میشود، دیواری که میان مخاطب و شخصیت ها قرار دارد، از جانب روسلینی کنار رفته و از آنجاست که مخاطب در درام و درونیات شخصیت ها عمیق میشود.

از نکات جالب شخصیت ها که میان آنها خط تمایز را پررنگتر میکند، نگاه پر از تردید و نگاه مطمئن کاراکترهاست؛ این تزلزل در تمامی کنش و واکنش های زن و مرد به نحوی ابژه شده که گویا فیلمنامه از طریق فضاسازی و مکان مندی اثر، یعنی ایتالیا به حالات درونی و نهان کاراکترها رجعت میزند تا ازطریق تکامل کاراکترها به دو مسئله مهم دست یابد.

اولا از طریق اطمینان، تردید دیگری را پوشش بدهد و دوما تزلزل و تردیدهای اولی را که فراتر از المان های فرمال ثبات و عدم امنیت شخصیتی، به یک نوع همبستگی و تکامل دو جنس در یک فضای بیگانه برسیم وهمچنین از طریق غربت، کاراکترها را به هم نزدیک ببینیم.

George Sanders‎ in Journey to Italy | جرج سندرز در فیلم سفر به ایتالیا

حرف اصلی روبرتو روسلینی در فیلم سفر به ایتالیا Journey to Italy

«روسلینی» پس از خارج کردن مخاطب و عمیق کردن او در درام؛ تعلیقها و موقعیتهای جدیتری را در اثرش شکل میدهد؛به همین سبب مخاطب که حال در سیر پرداخت فیلمساز قرار گرفته و همواره احساسات و ادراک را از پردهی نقرهای دریافت میکند به طور قطع در معرض تعلیق های ایجاد شده توسط فیلمساز هم قرار خواهد گرفت.

به عنوان مثال سکانسی در فیلم سفر به ایتالیا وجود دارد که تعلیق در آن در بهترین حالت شکل گرفته است؛ سکانسی که زن با شوهرش درگیری لفظی دارد و سوار ماشین میشود و در راه ماشین به شوهر بد و بیراه میگوید؛ در همان چند نت وهم آلود و چند جامپکات روی زنهای باردار درون خیابان.

از همان نمای نقطه نظری که روسلینی اینجا ایجاد میکند، مخاطب متوجه میشود بیش از چیزی که فکر میکرده است جزئی از فیلم شده و دلهره ی کاراکتر اکنون به مخاطب هم سرایت میکند و میخواهد که از حقیقت داستان فرار کند.

میدانیم که قرار است بمبی منفجر بشود، اما کجا و چگونه؟ این همان ترسی است که کاراکتر برگمن دارد… در فیلم کشمکشهایی وجود دارد که موجب تلنگر کاراکترها میشود؛ وقتی شخصیت مرد همسرش را ترک میکند و برای تفریح از ناپل میرود، با زنی شب را میگذراند و به او ابراز علاقه میکند اما زن میگوید که خشنود است و شوهرش را بسیار دوست دارد. از طرفی دیگر مواجه شدن کاراکتر زن با اسکلت مردهها و در همان حین صحبت درباره کودکان، باعث میشود که خود را در موفق نبودن رابطه مقصر بداند.

میتوان گفت کشمکش هایی که در اثر وجود دارد و من باب آنها پیشتر صحبت شد، نیازها و عواطف متفاوت دو کاراکتر هستند؛ اما برتری و چیزی که دست فیلمساز را برای خلق پرسوناژ بسته تر میگذارد، این است که شخصیت هایش دوتا بچه ی دبیرستانی نیستند که بشود هر گونه قله ای برای اوج گرفتن پرسوناژشان قرار داد، بلکه شخصیت ها در یک موقعیت زناشویی قرار دارند و موقعیت سازی در این شرایط مشکلتر است.

ولیکن طریقت آسان کننده که در اینجا وجودیت دارد این است که به علت تعهد زن و مرد به یکدیگر – یعنی همان وجود پیوند در زندگی زناشویی – سوژه ملتهب میشود و باعث میشود فیلمساز بتواند به راحتی در سیر درام، پرسوناژها را با یکدیگر رقم بزند و نقاط اوج را با هم تلفیق کند.

پایان بندی فیلم سفر به ایتالیا با زبان سینمای روسلینی

چیزی که در نهایت برگمن و سندرز را به تلنگر نهایی می رساند، رسیدن به ماهیت پوچ زندگی و اهمیت لحظاتیست که در زمان حال سپری می کنیم و این موضوع به خوبی در موقعیتی که تندیسی گچی از جسد زن و شوهر دیده می شوند، می توان در دو شخصیت فیلم پیدا کرد که این تلنگر، در سکانس پایانی و زمانی که مردم برای مراسمی مذهبی و نظارهگر بودن نوعی معجزه به انتظار میکشند، به عمل می رسد.

در این موقعیت ابتدا همان نگاه تحقیرآمیز را نسبت به این آیین مذهبی بیان می کنند ولی درست در نقطه ی اوج موقعیت، برگمن سوار بر موج جمعیت از سندرز دور شده و سندرز هم به دنبال او به دل مردم هجوم می آورد؛ و زمانی که به یکدیگر می رسند، از میان هیاهوی مردم صدایی می آید که می گوید: «معجزه معجزه!» .

نگاه کنجکاو این دو چند قدمی آن ها را با جمعیت همراه می کند تا زمانی که آن دو ایستاده و چشم در چشم یکدیگر بلاخره شهامت ابراز علاقه پیدا کرده و معجزه ی حقیقی احیای عشق خود را در دل همین ساده نگری روستایی پیدا میکنند و این مثلث ابتدایی به یک همزیستی و سرانجام درست و مفهوم حقیقی عشق بدل میشود. 

پایان بندی فیلم سفر به ایتالیا با زبان سینمای روسلینی

با پایان بندی فیلم سفر به ایتالیا و چیزی که روسلینی تحویلمان می دهد ، در نهایت فیلم به یک کمال و انسجام در روایت و فرم دست پیدا میکند که همزمان با ضرباهنگ و ریتم فیلم و جایگاه موقعیتها و شخصیتها منعطف عمل کرده و نقطه نظرات مختلف را در یک شاکله ی واحد برای مخاطب به ارمغان می آورد.

شرکت فیلمسازی کاتشو

دانلود فایل پی دی اف


تریلر و تیزر تبلیغاتی فیلم سفر به ایتالیا 1954


Journey to Italy 1954 IMDB

امیدواریم این مطلب براتون مفید واقع شده باشه
حتما در قسمت دیدگاه ، نظرات خودتون رو برای ما و مخاطبای ما کامنت کنید 

همچنین می تونید این مطلب رو از طریق سرویس های اشتراک زیر برای دوستان خود ارسال کنید

4.3/5 - (7 امتیاز)

6 دیدگاه

  • جا داره یادی کنیم از نامه‌ای ک تو سال ۱۹۴۸ اینگرید برگمن به روبرتو روسلینی کارگردان بزرگ ایتالیایی نوشت که در نهایت منجر ب ازدواج این دو نفر شد :
    «من دو فیلم شما یعنی رم، شهر بی دفاع و شکارچی را دیدم و بسیار لذت بردم. اگر روزی به یک بازیگر سوئدی نیاز داشتید که انگلیسی را به خوبی حرف بزند، ریشه‌های آلمانی‌اش را فراموش نکرده باشد، فرانسوی‌اش چندان قابل فهم نباشد و از زبان ایتالیایی فقط عبارت “دوستت دارم” را بفهمد، من اینجا هستم تا با هم فیلم بسازیم.»

    پ.ن: الحق ک هنرمند بودن بانو

  • آثار روسلینی و سبکش همیشه برای من متفاوت و خاص بودند، سفر به ایتالیا فیلم خوبی بود و نقد شما هم بسیار کامل. پایان بندی فیلم رو واقعا دوست داشتم و از بازی بازیگران به خصوص اینگرید برگمن لذت بردم. باتشکر

  • خیلیا معتقدن این فیلم شروعی قدرتمند بر امضا و قوت سینمای نوآر در ایتالیا بوده

  • مقاله خیلی خوبی بود
    لطفا درباره فیلم های دیگه روسلینی هم صحبت کنید .تشکر

    • سلام دوست عزیز
      خوشحالیم که مورد استقبال شما واقع شد
      حتما در رابطه با آثار دیگر این کارگردان تاثیر گذار سینمای کلاسیک و ایتالیا نیز صحبت می کنیم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *