مواردی که در فیلم دزدان دوچرخه مورد نقد و تحلیل قرار می دهیم :
- بررسی مفهوم دوچرخه در عنوان و داستان فیلم
- حس تماشای سینمای نئورئالیسم در دزدان دوچرخه
- تحلیل درون مایه فیلم و شخصیت ها
- پدر و پسر در اثر دسیکا
- مشاهده تریلر فیلم Bicycle Thieves (در انتهای مقاله)
- ثبت کامنت و مشاهده نظر سایر دوستان (در انتهای مقاله)
مفهوم دوچرخه در عنوان و داستان فیلم دزدان دوچرخه
نام فیلم، دوچرخه را موتیف اصلی نشان می دهد یا عنصری که کاراکترها حول محور آن ایفای نقش دارند. دوچرخه چیزی ساده و همان وسیله است برای حرکت، در روایت فیلم هم وسیله ایست که با آن کسب درآمد می شود تا زندگی ادامه یابد و تنها دارایی مادی ارزشمند خانواده ریچی باشد، آنتونیو ریچی کارگر این داستان است. روزش را با کارگرانی مثل خودش؛ که در میدان شهر به دنبال هرچیزیست که بشود نام “کار” رویش گذاشت؛ هر چه که باشد؛ آغاز میکند!
در زمان روایی فیلم دزدان دوچرخه و زمان واقعی اکران فیلم، جنگ چندسالیست که دیگر نیست! نه متحدی باقی مانده نه متفقی… ارتش از هم پاشیده، شهرها صورت های زشت دارند و زندگی روزمره مدت کمی است که از پوچی ناشی از جنگ فاصله گرفته!
از ایتالیای آرمانی که موسلینی وعده اش را داده بود خبری نیست، نما به نما چهره واقعی ایتالیاست که در نگاه منتظر کارگران روزمزد می توان دید، آنقدر زیادند که در اتوبوس ها هم جا نمی شوند. فیلم دزدان دوچرخه سیاه و سفید است مثل زندگی آدم های خارج و داخل فیلم. ترکیب خوشایندیست از قالب و محتوا، اعجاز سینمای دسیکاست که ملودرام اجتماعی را در قالب یک داستان ساده اما با پیچیدگی های دراماتیک بیان می کند، این فیلم زیبایی شناسی را شکلی واقعی تر و هنری مردمی تر بخشید.
نقد فیلم دزدان دوچرخه – حس تماشای سینمای نئورئالیسم
فیلم دزدان دوچرخه از همان ابتدا با موسیقی تراژیک، بازی نابازیگران کارگر، سرراستی و صداقت انسانی اش را محقق می سازد. رنگ خاکستری فیلم دزدان دوچرخه ، با نور و میزانسن طبیعی و نابش، روزگار متلاطم ایتالیای دهه 40 را بازمی نماید که در تلاطم شور بختی، دنبال نوری از امید اند. بیان شبه مستند از اجتماع آرمان نئورئالیسم و رهبرش روسلینی بود.
نگاه از ورای واقعیت هر چند نسبی و غیر مطلق، که یادگار دوران جنگ و تحقیر های ملی بود تا با یک دوربین و از زاویه ای تعریف شده، واقعیت زندگی را در تصویر پرده سینما تقدیم ما کند، ما که نه! آنهایی که سال 1948 سینما رفتند و فیلم دزدان دوچرخه یا سایر دستاورد های سینمای نئورئالیسم را تماشا کردند.
دیدند و حس کردند که گویی خود زندگی ست، همانی که در اطرافشان نفس می کشند، همان جهانی را می بینند که جنگ؛ آن بلای پرغوغا که پر از وراجی های بیمارگونه بود، برسرشان آورد. برای آن تماشاچی ها نئورئالیسم یک واژه به رنگ مکاتب هنر نبود. “ادعایی هم بر ارائۀ تصاویر زیبا و هنری نداشت”، نیازی نبود کلمه را بدانند و بلد باشند.
آنها تجلی کلمه بودند و سینما را با تمام تلاشش برای ابراز امر واقع و ملموس تنها تا مدتی محدود ستایش کردند. شاید آغاز این نگاه اصیل دوربین جنگ زده و فکر رنجیده روسلینی و دستیارش فلینی بود اما دسیکا به شیوه ای استقرایی تر و امیدوارتر ما را به دنبال شخصیتایی همچون ریچی و پسرش برونو می کشاند.
تحلیل درون مایه فیلم دزدان دوچرخه
قدرت درام روایت دزدان دوچرخه، در اوج احساس همزیستی ماست ما خوشحال شدیم وقتی کاری برای ریچی پیدا شد ولی باز مایوس شدیم که پس کارگران دیگر چه؟ چرا مایوس؟ چون ما باور داریم که در واقعیت زندگی این آدم ها در نوسانیم و دردشان را حس می کنیم، چون آن درد به واقع وجود دارد. فیلم دزدان دوچرخه دستمان را گرفته با ریچی همراه می کند تا در تضاد های انسانی اش غرق شویم تا نشانی از خود بیابیم؟!
شادی و غم، یاس و امید و ترسی که بوی از دست دادن فرصت زندگی می دهد. ما خود ریچی می شویم مادامی که متوجه می شویم دوچرخه اش گرو بانک است و پولی ندارد تا آزادش کند، چرا که شغلی که بهش پیشنهاد شده نیازمند داشتن دوچرخه است.
زنش، ماریا را میبینیم که او هم با زنان دیگر کار می کند. ما قدرت زنانگیش را وقتی میبینیم که ملحفه های جنس اعلایش را می فروشد تا پول رهایی دوچرخۀ در گرومانده شان را تهیه کند، از مکث های قاب دوربین افرادی را شاهدیم که ارزشمندترین اشیای زندگیشان را گرو می گذارند.
ایده آل زندگی در فیلم دزدان دوچرخه در لحظات شاد انسانه ا معنی می یابد در همان لحظه ای که کیفیت زندگی با لبخند و سرور کاراکترها احساس می شود، وسیلها ی داده می شود تا مبلغی ناچیز دریافت شود. جامعه کارگر پس از جنگ رابطه نزدیکی با خوشبختی های کوچک داشتند که در واقعیت نیز جدا از این نیست.
نقد فیلم دزد دوچرخه – تحلیل شخصیت های داستان فیلم دزدان دوچرخه
ماریا، به عنوان شخصیت زن فیلم، پختگی و فداکاری زنانگی اش را در ده دقیقه نخست فیلم نشان می دهد و تا انتها نقشی در پیشبرد داستان ندارد. او سنتی است و دوست دارد زندگی اش دگرگون شود هر چند ناچیز و اندک. پس بنابراین بارها پاسخ ایستایی زندگی اش را از زن رمال می جوید چرا که او هم به دنبال امید است هر چند پوشالی.
بخشی از اجتماع ایتالیا را در اتاق خانم فالگیر می بینیم که به اجتماع فلک زده و پشیمان از جنگ می ماند. هرچند هیچ کس حرفی از جنگ و مصیبت های آن به زبان نمی آورد. گویی که از طعنه و نفرین سرخورده اند.
گه گاهی بورژوایی در رستورانی یا خیابانی دیده می شود، اما چشم بیننده فیلم دزدان دوچرخه مدام با ایتالیای کارگر و فقیر که حاصل اقتصاد فروپاشیده است، روبه رو می شود. دسیکا نئورئالیسم را سیاه نمی بیند او جوری می بیند که اجتماعش می تواند نوعی از آن باشد همانگونه که هست، دسیکا با چندین اثرش ثابت کرده چه قدر ستایش گر عشق و امید است و به زندگی در هر دوره ای که هست وفادار است، چرا که باید گذشت و به هر صورت سازگار شرایط بود. همین رنگ واقعی و اصیل به کاراکترهایش می بخشد، مگر زندگی پس از جنگ چیزی جز این است؟
نگرانی بابت پایان فیلم دزدان دوچرخه
نام فیلم دزدان دوچرخه ما را نگران می کند طوری که از ابتدای فیلم نگران یک پایان اندوهناکیم. پایانی که زندگی ریچی و خانواده اش وابسته به آن است. منتظریم که شخصیت های دزد را زودتر از ریچی کشف کنیم و نگذاریم ریچی دوچرخه اش را از دست دهد. وسیله ای که شغل ریچی وابسته به آن است.
اولین ترس ما زمانیست که ریچی دوچرخه را پایین آپارتمان خانم فالگیر پارک کرده و به بچه های در حال بازی می سپارد که مواظب دوچرخه اش باشند. دوربین و ما همراه ریچی به طبقه بالا می رویم با نیم نگاهی به تنهایی دوچرخه، رهایش می کنیم. ولی هنوز زمانش نرسیده دوچرخه دزدیده شود. ما با ریچی از پله ها بالا می رویم تا به دنبال ماریا برویم.
بخشی از جامعه ایتالیا را در اتاق خانم فالگیر میبینیم که متشکل از تمام اقشار ایتالیاست، چه بورژوا چه پرولتاریا چه جوان و چه پیر گرفتار یک ایدئولوژی جزم اندیش شده اند. ما جامعه را منحط میبینیم، که امیدی برای رویش اندیشه و اراده انسانی یا در کل انسانگرایی نیست. ولی ریچی با یک غرلند مردانه بر همسرش، کار او را بیهوده میداند و خود را فردی آزاد و با اراده انسانی جلوه میدهد.
میگوییم “جلوه میدهد” چرا که در انتهای فیلم هنگامی که شاهد دگرگونی انسانی ریچی به لحاظ اخلاقی هستیم، ریچی هم به جَبر پناه می برد. با فیلم جلو می رویم تا انسان و جامعه را در تقابل و در ادغام هم بشناسیم. دنبال فلسفه یا روانکاوی شخصیت ها نیستیم چراکه نه زبان دسیکاست و نه در تعاریف فرا واقعگرایانه فیلم میگنجد. هر چه ارزش زیبایی شناسی دارد در طبیعت فیلم دزدان دوچرخه و بیان نسبیاش از واقعیت نهفته.
پدر و پسر در فیلم دزدان دوچرخه
با پسر بچه در کنار ذوق کودکی اش آشنا شدیم که داشت دوچرخه را روغن کاری می کرد و در میدان شهر کفش مردم را واکس می زد. جالب اینجاست دسیکا کوچکترین کاری برای برانگیختن حس ترحم در بیننده انجام نداده. باز هم بیشتر به وفاداریش به زندگی هر آنچه که هست، پی می بریم. برونو، پسر آنتونیو هم نماینده ای از صدها کودکی بود که ناگزیر برای گذران زندگی، کودکی شان را فدای کار کردند.
ریچی در هنگامی که حتی تصورش را نداشت تنها دارایی اش را از دست می دهد. او می دود، عرق می ریزد و آشفته و مظطرب تنها یک پرسش که زندگی اش از حالا به بعد چه می شود؟ اضطراب ریچی در فیلم دزدان دوچرخه ترس از حال است ترس از فرداست و در نهایت ترس مردیست که بار زندگی بر دوشش است.
فقر مسئله تیره ایست که باید حل شود ولی گویا در فیلم یا در زندگی اجتماعی آن دوران به واقع اینگونه است که فقیری، تنها داشتۀ فقیری دیگر را بدزدد و این اتفاق ننگینی است که اخلاق انسانی تا زمانی که حس نیاز سربرآورد، گاهی در چهره فقر پنهان می شود. پس از اتفاق دراماتیک داستان، ما در ریچی هم پدر، هم شوهر و هم مردی را شاهدیم که انسانیست که به تنهایی پاسخگوی تمام مشکلات زندگیست.
کارگری کوشاست با فرصتی از دست رفته، که حتی ژاندارم هم توجهی ندارد به میزان بزرگی گمشده ریچی. و یا زیر باران در نمایی که ریچی و برونو منتظرند تا باران بند بیاید، کشیشان اتریشی در کنار آنها در انتظارند ولی حتی انتظار آنها با ریچی و پسرش تفاوت زمین و آسمان است.
در جستوجوی دوچرخه
صحنه رفت و آمد تند ریچی از صحن کلیسا هم وجه بارز ضد ایدئولوژی مذهبیست. ریچی دنبال پاسخیست که هر آن می تواند نزدیکش شود. یعنی به مردی که دزد دوچرخه اش را می شناسد، در کنار دعای جماعتی که پاسخ های دوری می طلبند از جهانی که در انتزاع ذهنی شان جای دارد. تضاد آشکار این نماها رویکردی کمونیستی در دهۀ 40 فراهم آورد تا فیلم دزدان دوچرخه را از منظری سیاسی بنگریم.
ریچی کارگر رنجدیده که هم طبقه خودش از وی دزدی کرده و هیچ مقام سیاسی و مذهبی از کشور فلک زده اش پاسخگوی او نیست، مگر اینکه خود یا تعدادی از دوستان مثل خودش دست به کاری بزنند تا تصادفا دوچرخه را بیابند یا دزد را. ریچی و ما دنبال دوچرخه اش می رویم همراه با پسری که پا به پای پدر در جستجوست برونو گاهی نگاه پدر را تعقیب می کند تا بیشتر درگیر پدرانگیش باشد.
او تجربه بزرگسالی را در پدرش کشف می کند تا جایی که زوال اخلاق و چیرگی حس نیاز را با نگاه کودکانه اش می بیند و آن پدر دیگر آن پدر دیروزی نیست که می شناخت، پدر آخر داستان مردیست که مبدل به همان دزدی شده که دوچرخه اش را دزدیده، با این تفاوت که که پس از دستگیری توسط مردم، جامعۀ مردانی را می بینیم که روزنه ای از بخشش نثارش می کنند. اینبار ریچی تنها یک دوچرخه از دست نداده بلکه وجه قهرمانی در چشم پسرش را با میزان بسیار زیادی از عزت نفس را از کف داده.
دیالوگ های ماندگار فیلم دزدان دوچرخه Bicycle Thieves
- آنتونیو ریچی: برای هر چیزی درمانی وجود دارد بجز مرگ.
- آنتونیو ریچی: چرا باید خودم رو از نگرانی بکشم وقتی که قراره آخرش بمیرم؟
- آنتونیو ریچی: مادرت و دعاهایش نمی تونن به ما کمک کنند.
جمع بندی و سخن پایانی در مورد فیلم دزدان دوچرخه
در انتها پایان این درام، پس از یک روز جستجو به انتها می رسد. پدر و پسر با درکی متفاوت از خود و جامعه در منتهای استیصال و خستگی از فقر و هرچیزی که زندگی آنها را به آن نقطه کور ختم کرد، در مسیری جاده ای در حرکت اند. گویی که دوچرخه و دزدانش دیگر اهمیتی ندارند.
شاید فردای آن روز ریچی کار دیگری برحسب قاعده تصادف، پیدا می کرد؟ ولی تعریفی که ریچی به عنوان یک انسان از خود خواهد داشت فردای آن روز، جور دیگری خواهد بود. مردی که نهایتا او هم دست به دزدی زد.
- منابع :
- سینما، نوشته یوسف اسحاق پور، ترجمۀ باقر پرهام، چاپ سوم، نشرفروزان
- سینما چیست؟ آندره بازن، شهبا، نشر هرمس
- آندره بازن و نظریه واقعگرایی فیلم، مجموعه مقالات، زیرنظر پرویز جاهد، نشر اختران
نویسنده
ساناز سالم
تریلر و تیزر تبلیغاتی فیلم دزدان دوچرخه
امیدواریم این مطلب براتون مفید واقع شده باشه
حتما در قسمت دیدگاه ، نظرات خودتون رو برای ما و مخاطبای ما کامنت کنید
همچنین می تونید این مطلب رو از طریق سرویس های اشتراک زیر برای دوستان خود ارسال کنید
سرعت در تولید و تحویل پروژه های ساخت تیزر تبلیغاتی برندها و سازمان های مختلف ، ساخت موشن گرافیک حرفه ای و خلاقانه ، ساخت فیلم صنعتی مخصوص صنایع و واحدهای تولیدی ، ساخت فیلم مستند میدانی و شهری ، خدمات ویدیو مارکتینگ از قبیل ساخت ویدیو و کلیپ برای شبکه های اجتماعی و ساخت فیلم مراسم تولد ، عروسی و … از مزیت های شرکت فیلمسازی کاتشو می باشد.
عالی بود این نقد.
یک نگاه جامع و کاملا درست. سینمای دسیکا، یک سینمای جنگ زده، توی فیلم دوربین کمتر به داخل خانه میره و تماما در اجتماع و پیش مردم جنگ زده رژه میره. فیلمی که از شرافت و اخلاق و اخلاق زدگی صحبت میکنه و به زیبا ترین شکل ممکن با استفاده از پارادوکس های به جا (مثل صحنه کلیسا و یا خانه فالگیر) مفاهیم رو توی ذهن حکاکی میکنه.
مرسی بابت نقد فیلم دزدان دوچرخه، نقد خوبی بود
بازی پسر بچه رو چقدر دوست داشتم
فیلمی بود که خیلی باهاش همزاد پنداری میکردم
این فیلم رو بعد از مدتها تازه دیدم و دنبال یه تحلیل متفاوت بودم. ممنون از سایت خوبتون.
مرسی بابت این نوشته و نقد بجا
بی دلیل نیست که فیلم دزدان دوچرخه ساخته ویتوریو دسیکا یکی از مشهورترین فیلم های ژانر نئورئالیسم هست اگر چه از اولین فیلم های این سبک نبوده
بله درسته، من خیلی وقت پیش این فیلمو دیدم و حس میکردم چه قدر به عنوان ایرانی میتونم باهاش ارتباط بگیرم، دقیقا تحلیلی که ارائه شد وضعیت اجتماعی اون دوره رو به خوبی نشون داده.