مواردی که در فیلم ریچارد جول مورد بررسی قرار می دهیم:
- همیشه میهن پرست چون کلینت ایستوود کهنسال
- طرح سوالات بی جواب در بطن اثر
- بخشش در اوج بیگناهی بزرگترین حرف فیلم
- درباره ریچارد جول یک کاراکتر دوست داشتنی
- مشاهده تریلر فیلم Richard Jewell 2019 (در انتهای مقاله)
همیشه میهن پرست چون کلینت ایستوود
نقد فیلم ریچارد جول
فيلم ریچارد جوئل برآمده از ژرفای روح فیلمسازی است که از عمق وجودش به مردم و امنیت ملی آمریکا وابسته است. در واقع هیچ فیلمسازی که این تعلق در او نیست، نمی تواند چنین فیلمی بسازد. فيلم مانیفست امنیت ملی آمریکا است که سویه های انسانی و ملی آن در کمال سادگی در یک شهروند عادی گمنام رخ می نماید. شمایل قهرمانی در ریچارد جول پایان فیلم، پررنگ تر است از شمایل قهرمان برآمده از یک نیروی حفاظتی که بمبی را شناسایی می کند. هنر فیلمساز این است که نه تنها این شمایل را تخریب نمی کند بلکه بر او می افزاید و وجه آرمانی به او می بخشد و این یعنی ایستوود قهرمانش را دوست می دارد. جملاتی که ریچارد در اواخر فیلم به مأموران اف بی آی می گوید راهبرد امنیتی کشوری است به نام آمریکا که ریچارد از عمق جان بدان معتقد است
در واقع مأموران FBI از ژرفای این حقیقت گفته شده توسط ریچارد غافل اند و این ریچارد جولِ هیچ کاره است که به آنها وظایف اصلی شان را گوشزد می کند. ظریف کاری ایستوود آنجاست که ضمن ایجاد همدلی با قهرمان خود، مأموران دولتی حوزه ی امنیت را بی حیثیت نمی کند و از نشان و نام آنها دفاع می کند. ریچارد اتاق جلسه را ترک می کند و دوربین لوگوی حک شده ی اف بی آی را روی شیشه قاب می گیرد و این یعنی نهاد امنیت در طول ريچارد تعریف می شود. حتی جایی که آدم هایی که الآن بر مصدر امورند غافل از وظایف اصلی خود باشند. فیلمساز روی مرزی باریک حرکت می کند. او نه به ریچارد ترحم می کند و نه او را دست می اندازد.
ظاهر گرایی در خلق شخصیت محوری
تحلیل کاراکتر ریچارد جول
چاقی ریچارد بخشی از وجود کاراکتر اوست و در ریزترین حرکات و گفتار و کردار او تأثیر می گذارد. چاقی این کاراکتر علاوه بر تأثیر بر روی حرکات و کردار ، بر روی شخصیت او هم بی تأثیر نبوده است. دیر عصبانی شدن و دقت در شنیده ها و خوانده ها و آموخته ها در مورد ریچارد بی تأثیر از چاقی او نیست. چاقی و تبعات و خاطرات اش برای ریچارد قصه را به گونه ای می سازد که ریچارد جوئل غير چاق قابل تصور نیست.
ممکن است این امر مطرح شود که این فیلم صنعتی بر اساس یک ماجرای واقعی ساخته شده و چاقی این کاراکتر جزو مستندات ماجرا است. باید گفت که این چاقی به صرف مستند بودن و اعمال شبیه سازی فیزیک چاقی خلق نمی شود. ایستوود و بازیگر غریزی و توانمندش در جزء به جزء صحنه ها، در کوچکترین حرکات دست و پا، در راه رفتن ها و ایستادن ها و آه کشیدن ها و… فیزیک و شیمی چاقی را به تکه ای جدانشدنی از روح اثر تبدیل می کنند.
چاقي ریچارد چاقی خاصی است و او را همچون یک کودک معصوم می نمایاند. کودکی معصوم. که در کنار و زیر سایه ی مادرش زندگی می کند. فيلم در هر لحظه مستعد این است که به برای ریچارد ترحم بخرد اما هوشمندانه و با ارائه ی بموقع جزئیات، شمه ای از جدیت و درایت ریچارد را به نمایش می گذارد. از سویی دیگر رفتار دوربین و میزانسن به گونه ای است که هرگز وجه بامزه بودن ریچارد آن قدر زیاد نمی شود که مایه های کمیک بیابد و رنگ و حالت قهرمان تغییر کرده و شاکله ی قهرمانی اش خدشه دار شود.
نقد فیلم Richard Jewell
فیلم خالی از ایرادهای بزرگ نیست. کیفیت ارتباط نیمه پنهاني کتی (زن روزنامه نگار) و شاو (مأمور اف بی آی) مشخص نیست. شاو چرا این قدر راحت به کتی اطلاعات می دهد؟ فیلم تنها در یک صحنه، اغواگري زن روزنامه نگار را نشان میدهد که بدین وسیله شاو را مجاب می کند که خبری را از سازمان متبوعش درز بدهد. اندازه گرفتن زمان پیاده روی بین پارک محل انفجار و تلفن همگانی توسط واتسون (وکیل)، کتی و سایر مأموران نمی تواند آن قدر مسئله ی مهمی باشد و در فیلمنامه باید کوتاه می شدند چرا که تقریبا جزو بدیهیات قصه به شمار می روند. بدتر این که در روند قصه این امر تقریبا بدیهی، بسیار دیر کشف می شود به خصوص در مورد کتی. چرا کتی زودتر از این اقدام نمی کند به ثبت زمان قدم زدن بین آن دو مکان و این کار را برایاواخر فيلم وا می نهد؟
طرح سوالات بی جواب در روایت
از بُن، مسئله ی چرایی خباثت ورزی کتی روشن نیست. آیا یک هوس زودگذر رسانهای او را به این کار وامی دارد؟ آیا اور ذات پلید و آزارگری دارد؟ ارتباط او و همکار روزنامه نگارش به چه ماجرایی ربط دارد و آیا این ربط به قصه ی ریچارد و بمب گذاری پیوند می خورد؟ کتی قصد اغوای شهوانی واتسون (وکیل) را هم دارد. آیا کتی زنی هرجایی است؟
چرا ریچارد اشاره ای به جوانی که موی دم اسبی داشت و شبی قبل از حادثه با کوله پشتی در محل حاضر شد، نمی کند؟ هیچ کدام در فیلم پاسخ روشنی ندارد. می توان گفت که فیلمساز این وجه فیلمش را سرسری گرفته است و از سطح به عمق نمی رود. آنچه نجات بخش فیلم است محور بودن شخصیت ریچارد جوئل است و اعتماد به نفس بالای فیلمساز از گیرا بودن این شخصیت برای مخاطب، به وی این آسودگی خاطر را داده است که نگران وجوه دیگر فیلم نباشد.
بخشش در اوج خطا
تحلیل فیلم ریچارد جول کلینت ایستوود
برای ایستوود، جان گرفتن یک مادر معمولی آمریکایی و یک پسر نمونه و سلیم النفس کافی به نظر می رسد. خوشبختانه فیلم در پرداخت شخصیت ریچارد آن قدر دستش پر است که نگران نقص و عیب جزئیات در بقیه ی فیلم نمی شویم و این ایرادها به مقبول بودن کلیت اثر ضربه ای وارد نمی سازد. این قصه، سخت مستعد آن بود که با پایان بندی کینه ورزانه و دندان شکنی بسته شود اما ایستوود در کهن سالی، که لابد به حکمت مردمی دست یافته است، با مناعت طبع از این جنجال ها می گذرد و بدی آدم های خطا کار را به خودشان وا می نهد.
کتی در سخنرانی بابی (مادر ریچارد) تحت تأثیر قرار می گیرد و از کرده ی خود پشیمان می شود و فیلمساز او را در همین نقطه رها می کند. موضع ایستوود و ریچارد در نوع برخورد با مردم، حتی آنهایی که ظلمی بزرگ مرتکب شده اند، یکسان است و قهرمان داستان و فیلمساز از هم تأثیر پذیرفته اند.
بررسی و تحلیل یک سکانس
درباره فیلم ریچارد جوئل
در صحنه ای از فیلم، ریچارد و واتسون وارد دفتر روزنامه می شوند. در نمایی از این سکانس، کتی پشت به دوربین و در راس کادر، با زاویه پشت میزش نشسته و با حالتي مضطرب با واتسون حرف می زند. واتسون ایستاده در سمت چپ کادر و رو به دوربین و رو به کتی است و با او کل کل می کند. در وسط کادر، ریچارد ایستاده است و نیم رخ به دوربین و کتی دارد؛
در واقع اصلا به کتی نگاه نمی کند. یک پلان بعدتر، نمای دونفره ی مدیوم لانگ ریچارد در راست و واتسون در چپ را داریم که ریچارد همچنان نیمرخ به دوربین دارد و جلوی خود، یعنی سمت چپ قاب را می نگرد و واتسون رو به کتی دارد که پشت میز نشسته است. پشت سر واتسون بخشی از چهره ی کلینتون، رییس جمهور، در تلویزیون دیده می شود. در دو پلان بعدتر، مشابه همين پلان را می بینیم که چهره ی کلینتون در وسط قرار می گیرد.
واکاوی فیلم ریچارد جول کلینت ایستوود
این جا تنها جایی است که ریچارد به توصیه ی وکیل خود که دائم به او می گوید هیچ چیزی نگو عمل می کند و ساکت است. ریچارد اینجا ساکت است چرا که کتی را فرد مهمی نمی داند. نگاه ریچارد رو به جلو است و پر از انگیزه برای احقاق حق خود. این صحنه تنها جایی است که دو سر اصلی دعوا، یعنی ریچارد و زن روزنامه نگار، با یکدیگر مواجه می شوند. بهترین انتخاب همین است که می بینیم. ریچارد با کتی چشم در چشم نمی شود. کتی زنی جذاب و اغواگر است و ریچارد در ظاهر فاقد جذابیت. ریچارد وارد بازي باخته نمی شود. سکوت، نگاه نکردن و رد شدن از کنار کتی، هوشمندانه ترین برخورد است که صورت می گیرد. و این واتسون است که به پشتوانهی قانون، محکم و قاطع کتی را سر جای خود می نشاند.
تحلیل فیلم ریچارد جوئل
مشکل ریچارد این است که همه ی مردم را دوست دارد و دل اش می خواهد از جان آنها محافظت کند در حالی که مردم از جمله کتی و شاو و رسانه چی ها و … این معصومیت و پاکی او را انکار می کنند چون او را قیاس به نفس می کنند و ریچارد را هم به کیش خود می پندارند. با وجود این، ریچارد و در واقع فیلمساز با همه ی خطاهای خطاکاران و رفتارهای ناجوانمردانه و آزارنده شان، با کرامت و چلم و حکمت مواجه می شود.
اگر در پایان بندی می دیدیم که مثلا کتی یا شاو مقابله به مثل می شود یا کینه ای از آنها در دل مخاطب ایجاد شده باشد، ایده ی فیلمساز که دوست داشتن همه ی مردم است، نقض می شد. در پایان بندی این فیلم، من مخاطب هیچ کینه ای از آدم های خطاکار فیلم به دل نمی گیرم. این صداقت فیلمساز را می رساند و قاب تصویر همه چیز را برملا می کند.
ریچارد جول یک کاراکتر دوست داشتنی
شاید ریچارډ واقعی با Richard Jewell درون فیلم فاصله ی زیادی داشته باشد. همه می دانیم که ابزار سینما در طول تاریخ بعضا یک دروغ مصلحت آمیز است آن هم به زبان تصویر. ریچارد این قصه موجودی دوست داشتنی و امنیت بخش است که عمق استراتژیک مفهوم امنیت و صلح و صفا و خانواده دوستی در او رُخ نمون شده است. ریچارد بعد از شنیدن خبر تبرئه شدن اش در کافه، کودکانه می خندد و هم زمان با دلی سوخته اشک می ریزد و فقط یک خواسته دارد. او در این لحظه فقط می خواهد مادرش را ببیند و در آغوش گرم او باشد. او در زندگی فقط مادرش را دارد و فقط او را دوست می دارد و به تبع این دوست داشتن محله و شهر و مردم اش را هم دوست می دارد.
جمع شدن این ویژگی ها در یک فرد به ندرت اتفاق می افتد و شاید ریچارد این فیلم برساختی باشد که با واقعیت تفاوت کند. اما اگر قرار باشد که با سینما دروغی بگوییم چه دروغی بهتر از ریچارد جوئل؟ مخاطب فیلم اگر آمریکایی هم نباشد اما باز حس نزدیک و عجیبی به ریچارد به عنوان یک دوستدار وطن دارد. با دیدن فیلم دوست داریم ریچارد از هم محل هايمان باشد؛ همسایه ی نزدیکمان باشد.
استودیو فیلمسازی کاتشو
- ساخت تیزر تبلیغاتی
- ساخت موشن گرافیک
- ساخت فیلم صنعتی
- ساخت فیلم مستند
- خدمات ویدیو مارکتینگ
- ساخت فیلم مراسم
تریلر و تیزر تبلیغاتی فیلم ریچارد جول
امیدواریم این مطلب براتون مفید واقع شده باشه
حتما در قسمت دیدگاه ، نظرات خودتون رو برای ما و مخاطبای ما کامنت کنید
همچنین می تونید این مطلب رو از طریق سرویس های اشتراک زیر برای دوستان خود ارسال کنید
ممنون بابت نقد فیلم ریچارد جول
انصافا خیلی فیلم جذاب و پرمفهومی بود
بازیگر ریچارد جول هم خیلی خوب بازی کرد
پیشنهاد میکنم حتما فیلم رو ببینید
اگه این فیلمو دوست داشتید حتما سریال هم ببیندش در مورد اتفاقاتی که برای ریچارد جول افتاد هست منتهی با جزئیات بیشتری داستان رو به تصویر کشیده حتی از مراحل شناسایی و دستگیری بمب گذار اصلی با جزئیات بیشتری بیننده رو تا آخر سریال پیش میبره من واقعا دوست داشتم فیلم رو ولی سریال رو خیلی خیلی بیشتر از فیلم در فیلم خیلی از جزییات رو جا انداخت که خب البته طبیعیه اون قدر وقت نداشتن که بخوان کل داستان رو در 2 ساعت خلاصه کنن ولی حتما سریالش رو هم ببینید کاملا بازیگرا متفاوت تر حتی بهتر از نسخه سینمایی به نظرم
سریال فقط 10 قسمت و از قسمت 1 تا 10 با جزئیات بیشتر اتفاقات رو به تصویر کشیده
نام سریال : Manhunt فصل دوم این سریال هست داستان ریچارد جول
این کلینت ایستتود نمیخواد تموم شه عایا؟؟!
بسه دیگه مرد
یکم استراحت کن دم آخری
به نظر من که انقدم آش دهن سوزی نیست که گندش کردن
از دو اثر دختر میلیون دلاری و گرن تورینو ایستوود خیلی خیلی عقب تره
بله آقا بهزاد قطعا اون دو فیلم جزو فیلم های قوی کارنامه آقای ایستوود هستن
و واقا هم نمیشه توقع داشت توی این سنو سال بیاد از اون دوتا فیلم غولش قوی تر فیمسازی کنه
اونا جای خودشون اینم جای خود
ریچاد جول در ابعاد و اندازه خودش فیلم خیلی خوب و بی ادعایی هستش
این بازیگر نقش ریچارد جول واقا از نظر قیافه و ظاهر بامزه است نخوای هم نمیتونی دوسش نداشته باشی
انتخاب هوشمندانه کلینت ایستوود 👏👏
من دقیقا بعد از میز نقد مسعود فراستی کنجکاو شدم برم فیلم ریچارد جول کلینت ایستوود رو ببینم
واقا همینطوریه که میگین یه نمونه خوب برای یه فیلم میهن پرستانه خوش ساخت
مخاطب به راحتی با فیلم ارتباط میگیره
به قول استاد، فیلمسازای ایرانی ببینن چجوری میشه فیلم خوب ساخت “قابل توجه وطن پرستای پلاستیکی سینمای ایران”