مواردی که در فیلم خوشههای خشم مورد نقد و تحلیل قرار میدهیم :
- بررسی تاریخ فیلم و رمان خوشههای خشم
- نگاهی گذرا به اثر درهی من چه سر سبز بود
- تحلیل درون مایه اثر جان فورد
- خاک خوب خوشههای خشم
- مشاهده تریلر فیلم The Grapes of Wrath (در انتهای مقاله)
- ثبت کامنت و مشاهده نظر سایر دوستان (در انتهای مقاله)
داستان تاریخی فیلم خوشه های خشم
تقریبا 90 سال پیش، رکودی بسیار بزرگ، جهان را در برگرفت. ناقوس نحس رکود از آمریکا به صدا در آمد و هر آنچه معنی اقتصادی و بل زندگی داشت، به سقوط کشاند و مغز سیاست را _به تبع از خود_ فلج کرد. سهمها در بورس و معاملات در بانکها، خرید و فروش در مغازهها و کار با ماشینها و بر روی زمین، تماما به خواب رفتند. تولید ملی بیرمق شد و کارگران غمهایشان عمیقتر، و ابزارهایشان کندتر شد و خرید کالا تبدیل به آرزوی محال و در یک کلام: زندگی بیطعم شد.
تنها یک دهه از جنگ جهانی اول گذشته بود که آتشی دیگر، اما این بار از جنس اقتصاد و سیاست، در میان ما سر برآورد. شعلههای رکود بزرگ، بیپناهان را بیپناهتر کرد و گورستانها را رونق بخشید. تنها 10سال از جنگ جهانی اول گذشته بود که مردمان دنیا به جنگی دیگر به تعبیر «لویی آلتوسر» «فراخوان شدند» تا به اتفاق هم در مهمانی رکود و رنج و مصیبت شرکت کنند و ما نیز نشان مرگ را، در اعداد درشت ببینیم.
تاریخ حوداث بیرحم آن ایام را، مرور که میکنی، نمیدانی واقعیت است یا تخیلی سینمایی؟ دنیا رنگ سیاه بخود گرفته بود و آنطور که اسناد تاریخی گواهی میدهند نیاز به عبور زمان و مغزهای متفکر درجه اول داشت تا کاری عملا برای برون رفت ازین ایستایی عظیم اقتصادی و سیاسی انجام دهند.
اینکه آن رکود تاریخی، واقعی و طبیعی بود یا ساختگی و قابل پیشگیری، بماند برای وقتی دیگر و حوصلهای جدیتر. در حق خواننده با گزیدهگویی بهتر است ظلم نکنیم و تاریخ مردمان جهان را، با شعر و استعاره و رمانتیکسازی قاطی نکنیم چون نیازمند رو کردن سند است.
نگاهی گذرا به اثر درهی من چه سرسبز بود
در هرحال، مایه برای ساخت رمانهای تراژدیک و فیلمهای تراژدیکتر آماده شد چون هر کوچه و هر محلهی جهان با خود داستانی داشت خواندنی و دیدنی. خانوادهی «جان فورد» و خانوادهی «جان اشتاین بک» مثل بقیه مردم جهان-به شهادت زندگی نامه نویسان- از ترکشهای رکود نحس در امان نماندند و روحا و جسما لطمهها دیدند.
خلاصه دانستیم که فضای تاریخی 90 سال پیش و تبعات منفی بعدترش، گرگ و میش بود و درچنین اوضاع و احوالی، خوشههای خشم از مادرش یعنی جان اشتاین بک زاده شد تا سندی باشد بر تراژدیهای انسانی اما در قامتی ادبی. بعدها همین «سند خشم» در دوربین جان فورد کاشته شد و در فرم تصاویری سینمایی بروی پرده رفت تا مشتاقان جهان فیلم نیز، تاریخ قرن بیستم را، در سالن سینما تماشا کنند:«تاریخ ما یعنی من و تو به روایت وسترن ساز سینما».
وقتی به زمان انتشار فیلمهای جان فورد نگاه که میکنیم متوجه این امر خواهیم شد که دو فیلم او یعنی «درهی من چه سرسبز بود» و «خوشههای خشم»، با فاصلهی زمانی ناچیزی بروی پرده رفتند و میتوان گفت محصول یک زمان تاریخی مشخصاند.
در فیلم دره من چه سرسبز بود، دو نفر از اعضای خانوادهی مورگان به آمریکا میروند به این امید که شرایط بهتری برای زندگی پیدا کنند. آنها کار با دستمزد ناچیز در معدنی در ولز را رها میکنند و خانواده را نیز ترک میکنند تا بتوانند در محیطی بزرگتر، بخت خویش را بیازمایند.
تحلیل درون مایه فیلم خوشه های خشم اثر جان فورد
خانواده تام در فیلم خوشههای خشم و خانوادهی مورگان در فیلم درهی من چه سرسبز بود تفاوتهای بسیاری باهم دارند ولی وجه اشتراک بارزی هم دارند یعنی کارگرانی بروی زمین در خوشههای خشم و کارگرانی در معدن زغال سنگ در درهی من چه سرسبز بود، یک خانوادهاند و با «شرایط جدیدی» روبروی میشوند که همه را میتوان در کلمات «تغییر و عبور زمان» خلاصه و ساده کرد. هردو برای بقا میجنگند اما نه تک تک بلکه باهم و در اتحادی مثال زدنی.
هر دو خانواده به معنی واقعی کلمه سرسخت و اهل مقاومت: در برابر آنچه که به نفعشان نیست.طنز بخشی از سلاح جان فورد است هم در دره و هم در خوشه و جاری در میان بازیگران. تراژدی بدون اسانس خنده، اصلا قابل دیدن نیست و تفکری هم که برانگیزد سبب فرسایش روح در تنهایی خواهد شد.
هر دو خانواد، «پیش از آنکه خشم صاعقه خاکسترشان کند» به حرکت افتادند تا مسیری تازه را بیازمایند و با «مرگ نحس پنجه در افکنند» چون باور داشتند: «زندگی و هرآنچه در آن زندهس، مقدس است».
تحلیل فیلم خوشه های خشم جان فورد
با این همه و برای پرهیز از دام حاشیهگویی و اضافه نویسی، لازم است ذکر کنیم که حکایت فیلم خوشههای خشم جان فورد، حکایت خشم زمین و خشم کارفرمایان نسبت به خانوادهی تام-هنری فوندا- است. خانوادهای که زمین خود را از دست میدهند و باید برای تامین معاش خود، کاری بکنند.
ازینرو بعد مقاومت کمی در برابر ندادن زمین، نهایتا مجبور میشوند خانه را با هدف زندگی بهتر در جای دیگر ترک کنند. کالیفرنیا برای خانوادهی تام، مقصد سفر میشود. داستان سفر خوشههای خشم با داستان سفر استریت در فیلم دیوید لینچ متفاوت است.
سفر برای آلوین بیمار در فیلم دیوید لینچ، فردی است و شخصی ولی برای تام در فیلم خوشههای خشم، سفر خانوادگی و جمعی است و از سر اجبار و حکم قانون. زمینی را که یادگار رنج سالیان پدر بزرگ و مادربزرگ تام است، اکنون از کف میدهند و ساکن اردوگاهی بیدر و پیکر میشوند.
یعنی پناهگاه جمعی فقیرانی که جای درست و حسابی برای زیستن ندارند. گفتیم رکود بسیار بزرگ بوده پس فقرش نیز، بسیار بزرگ است یعنی در بی چیزی اردوگاه و خشونت بیرحمانهی کارفرمایان که منجر به واکنش تام و کیسی هم میشود، کاملا هویداست.
نقد فیلم خوشه های خشم The Grapes of Wrath
وقتی به پوستر فیلم خوشههای خشم نگاه میکنیم این نکته پیداست که مضمون ابدا شخصی نیست بلکه قهرمان داستان، یک خانواده است و یک جمع بههم پیوسته که باهم و برای زندگی میجنگند. آنها در سفر در اردوگاهی قرار میگیرند که نرم خوترین انسانها را هم خشمگین میکند. با این وجود، حضور قوی مادر در خانواده اجازه نمیدهد دل بچهها خالی شود.
منظور دقیقا وقتی است که غذا برای اعضای خانوادهی خودشان کم است اما مادر با مهربانی، حاضر میشود به بچههای فقیرتر از خودشان غذا بدهد. اگرچه همه فقیرند ولی همه به یک اندازه فقیر نیستند و بعضی فقیرتراند ولی مهم این است که درون مادر ثروتمندتر از بقیه است و این اجازهی ترحم به دیگری- تو بخوان تماشاگر- نمیدهد.
در سکانسی برای خرید نان 15سنتی به مغازهای میروند ولی با گفتن اینکه تنها ده سنت میتوانند برای خرید نان بپردازند صاحب مغازه ابتدا درخواست شان را، رد میکند چون خودشان نان ندارند اما بعدها با دادن ابنباتها با قیمتی کمتر از حد واقعی، از خجالت پیرمرد- صاحب مغازه- در میآید و دو کودک را خوشحال میکند.
بیننده ابتدا خشمی نسبت به دخترجوان پیدا میکند ولی وقتی جنس را ارزانتر به دو کودک میدهد ما در دل خود به او افرین میگوییم و تحسینش میکنیم چون حرکتش به شدت انسانی است و بدرفتاری را که با پیرمرد داشته با حرکتی سنجیدهتر جبران میکند و درسی هم به تماشاگر میدهد.
خلاصه داستان فیلم The Grapes of Wrath
وقتی به پسرش میگوید از زندان فرار کردی؟ انسان سینمایی بیاختیار یاد پاپیون میافتد که در فیلم جان فورد منتقل شده. سخت است در دورهای تاریخی که همه جا در رکود و مصیبت است در زندان باشی و بعد بتوانی فرار کنی. بیرون زندان خوشههای خشم تراژدی است درون زندان چه خبر است؛ الله العلم.
مفهوم قدرت و اراده و شجاعت نه فقط در پسری که زندان گریخته بلکه در تک تک خانواده وجود دارد و انگار اجدادشان به ارث رسیده که جنگجو باشند. پسر از پدر شجاعتر و مادر از هردو شجاعتر است. پدر از رکود خانوادگی و مهاجرت مینالد و معترض است که چهها از دست داده ولی پاسخ مادر بر هر دردی دواست.
مادر می گوید:«همینه که ما رو سرسخت و محکم کرده. ثروتمندا میان و میرن و نسلی ازشون باقی نمیمونه، اما ما همینطور میایم و میایم. ما آدمهایی هستیم که تو چرخهی حیات باقی میمونن. نمیتونن شکستمون بدن و ما تا ابد ادامه میدیم چون ما مردمِ واقعی هستیم».این سخنان، خوشههای خشم، نویسنده را یاد سانتیاگو در پیرمرد و دریا ارنست همینگوی میاندازد. منظور آنجا که میگوید: انسان واقعی ممکن است نابود میشود ولی هرگز شکست نخواهد خورد.
ظاهرا طبیعت مادر در خوشههای خشم جان فورد با شخصیت پیرمرد در داستان ارنست همینگوی هم بستگی دارد. پیرمرد با صید ماهی بزرگ و زدن به دل دریا، نشانی عملی از آن نقل قول همینگوی است و خانوادهی تام با زدن به دل جادهها تا کالیفرنیا معنی زیبای سکانسی سینماییاند که جان فورد کارگردانی کرده.
جمع بندی فیلم خوشه های خشم
اما در باب مکان. امروزه از «مکان-زمان» باهم حرف میزند و میگویند جداکردن این دو- به مانند رقص و رقاص- مطلقا شدنی نیست و مضحک است یکی را بدون دیگری تصور و تخیل کرد. مکان را، چه بهعنوان جا، چه بهعنوان موقعیت و چه بهعنوان منظره بگیریم در فیلم جان فورد اما، مفهومی سینمایی دارد یعنی انگار هرسه هست.
موقعیت زمینها که تغییر میکند و خاک و خانه از دست میرود، خانوادهی تام، کم نمیآورند چون مادری غنی دارند و میتواند حتی در زیر سقف آسمان مفهوم خانواده را به فرزندان و به همه انتقال دهد: ذکر آن گفته از زبان مادر -در فیلم خوشههای خشم- بهدرستی این نکتهای که رفت، شهادت میدهد.
خانه برای پیرمرد در داستان همینگوی، قایق و دریاست و خانه برای خانوادهی تام، اتومبیل و جاده و کمپ شده چون دیگر عملا خاکی ندارند که شخم بزند و منتظر باران باشند تا به بذرشان حالی بدهد. پدر بزرگ در خوشههای خشم، خاکش را دوست داشت و نمیخواست آن را ترک کند؛ میگفت: «خاک خوبی نیست ولی مال خودمه». «خوشههای خشم»، فیلم «خوبی» است و «مال خاک وسترنی سینماست». «جان فورد» با دوربینش،«خاک خوشه های خشم» و «خاک دره» ها را، تبدیل به کیمیا و زر کرده.
نویسنده
فرمان رستمی
تریلر و تیزر تبلیغاتی فیلم خوشه های خشم
امیدواریم این مطلب براتون مفید واقع شده باشه
حتما در قسمت دیدگاه ، نظرات خودتون رو برای ما و مخاطبای ما کامنت کنید
همچنین می تونید این مطلب رو از طریق سرویس های اشتراک زیر برای دوستان خود ارسال کنید
مقاله نقد فیلم خوشه های خشم توسط تیم نویسندگان شرکت فیلمسازی کاتشو تهیه شده است. ما در کاتشو به مشتریان خود کمک می کنیم تا به با استفاده از خدماتی از قبیل ساخت تیزر تبلیغاتی حرفه ای و مدرن ، ساخت موشن گرافیک تبلیغاتی ، ساخت فیلم صنعتی مخصوص کارخانه ها ، ساخت فیلم مستند درباره پشت صحنه و عوامل کسب و کار خود ، خدمات ویدیو مارکتینگ مانند ساخت کلیپ برای اینستاگرام و یوتیوب و ساخت فیلم مراسم ، رویداد و همایش به خوبی دیده شوند و اعتبار و محبوبیت خود را به راحتی افزایش دهند.
این فیلم و من خیلی وقت پیش دیدم و جزو یکی از بهترین فیلم هایی عمرم بود و پر بود از دیالوگ های عمیق و سنگین,دیالوگ هایی که هر کدومش ادم رو تکون میداد.
مرسی از اینکه فیلم خاک خوب خوشه های خشم رو انقد خوب نقد کردین.
مرسی آقای رستمی
لطفا باز هم در رابطه با آثار بزرگانی چون فورد ، هاوکس و هیچکاک بنویسید تو سایت
سلام و درود
همه ی کارهای آقای رستمی بی نظیر هستند
این تفسیر هم عالی بود